MLOVEA سایتی برای عاشقان ایران زمین

دارای شعر .نامه. مطلب.جوک . گالری عکس .لینگستان سایت های ایرانی .مقاله .مطالب پند آموز

MLOVEA سایتی برای عاشقان ایران زمین

دارای شعر .نامه. مطلب.جوک . گالری عکس .لینگستان سایت های ایرانی .مقاله .مطالب پند آموز

خواب

خدایم .....

 

 

خوابیده بودم
در خواب کتاب گذشته ام را باز کردم و روزهای سپری شده عمرم را برگ برگ مرور کردم . به هر روزی که نگاه می کردم، در کنارش دو جفت جای پا بود. یکی مال من و یکی مال خدا. جلوتر می رفتم و روزهای سپری شده ام را می دیدم .خاطرات  خوب، خاطرات بد، زیبایی ها، لبخند ها، شیرینی ها، مصیبت ها،... همه و همه را می دیدم. اما دیدم در کنار بعضی برگ ها فقط یک جای پا است. نگاه کردم همه سخت ترین روزهای زندگی ام بودند. روزهایی همراه با تلخی ها، ترس ها، درد ها، بیچارگی ها. با ناراحتی به خدا گفتم : روز اول تو به من قول دادی که هیچگاه مرا تنها نمی گذاری هیچگاه مرا به حال خود رها نمی کنی و من با این اعتماد پذیرفتم که زندگی کنم.
چگونه، چگونه در این سخت ترین روزهای زندگی مرا با رنج ها، مصیبت ها و دردمندی ها تنها رها کنی؟ چگونه؟ خداوند مهربانانه مرا نگاه کرد لبخندی زد وگفت:فرزندم ! من به تو قول داده بودم که همراهت خواهم بود. در شب و روز،در تلخی و شادی،در گرفتاری و خوشبختی.
من به قول خود وفا کردم هرگز تو را تنها نگذاشتم هرگز تو را رها نکردم حتی برای لحظه ای آن جای پا که در آن روزهای سخت می بینی،جای پای من است وقتی تو را بدوش کشیده بودم !!!

کامپیوتر زن است یا مرد

تمامی زنها به دلایل زیر جنسیت رایانه را مرد دانسته‌اند:

... وقتی به آن عادت می‌کنیم گمان می‌کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستیم.

... با اینکه داده‌های زیادی دارند اما نادانند.

... قرار است مشکلات را حل کنند، ولی در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشان هستند.

... همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه می‌شوید که اگر صبر کرده بودید، مورد بهتری نصیبتان می‌شد.

تمامی مردها به دلایل زیر جنسیت رایانه را زن دانسته‌اند:

... به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی‌آورد.

... کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی‌آورد.

... کوچکترین اشتباهات را در حافظه درازمدت خود ذخیره می‌کنند تا بعدها تلافی کنند.

... همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید.

دوست دارم آیناز

اومدی مثل یه رویا تو شبهای بی ستارم
تو دار و ندارم شدی مرحم واسه دردم
نرو دیگه از کنارم شده بودی همه دنیام
مثه دریا با سراحت من و از غصه بریدی
عمر من رسید به اخر تا که بی پروانه رسیدی
تو یه ناجی عزیزی که خدا اونو به من داد
اینو یه قصه حقیقی تودلم میکنه فریاد...

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از من نپرس که منتظرت بوده ام یا نه از پنجره بپرس
که ازطلوع تا غروب میهمانش بوده ام از باغچه بپرس
از نرگس ها ومریم ها که از بی مهری ام خشک شده اند!!!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 


برای تو

برای تو ...



همه عمــر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز مــــن نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتــابی که حضور و غیبت افتـــد دگـــران روند و آیند تو هــمچنان که هستــی



تو اگه پرنده باشی چشــمای من آسمونه راز پر کشیدنت رو کسی جــــز من نمی دونه

واسه من سخته که بی تو بنویسم مشق پرواز با صدای ســـاز خسته تر کنم گلوی آواز



مـــــن و تو گــــرچه اسیریم حیف از غــــصه بمیریــــم بیا تا آخــر دنیا بشینیم و پر نگیریم

جای پر زدن زمین نیست توی قلب آسمونه قصه مـرگ و جدایی تو کتاب ها جا می مونه



نگو عمرمون تموم شد بعد از این دیگه غمی نیست بیا فردارو بسازیم این که فرصت کمی نیست

خدا

به زیر منظر حق جلوه گاهی است

به روی کعبه حق قبله گاهی است

وگر چشم بیند و باور ندارد

ز اثباتش دلیلی و کتابی است



***

پرواز

کبوتر پر زدی با من چه کردی

دلم را سر زدی با من چه کردی

تو را عاشق ندانستن گناه است؟

قدم آخر زدی با من چه کردی

***